عناصری که در پژوهش ها دستکاری ،مقایسه و کنترل میشوند و پژوهشگران آنها را مشاهده و اندازه گیری میکنند ،متغیر نام دارند .
متغير، مفهومي است كه به آن بيش از دو يا چند ارزش يا عدد اختصاص داده مي شود و قابل مشاهده يا ندازه گيري مي باشد. ويژگيهايي را كه پژوهش گر مشاهده یا اندازه گیری مي كند، متغير مي نامند. متغيرها از مهم ترين مباحث در تحقيقات اجتماعي- انساني مي باشند.
هدف، شناخت علّت يا عوامل پيدايش يا تغيير موضوع مورد نظر است و چون اين عوامل تغيير پذيرند و قابل سنجش، آن ها را متغير ميخوانيم. در نهايت بايد بتوانيم هم انواع متغيرها را بشناسيم، هم آن كه روابط آن ها را با يكديگر شناسايي كنيم. همچنين، ميزان تأثير يك متغير بر متغير ديگر را مورد سنجش قرار داده و اندازهگيري كنيم. بايد روابط يك سويه بين متغيرها را از روابط متقابل و دو سويه تميز دهيم و شبكه متغيرها را كه با هم، ضمن تأثير متقابل بر يكديگر، بر پديدههاي ديگر اثر مي نهند، باز شناسي نمائيم.
در تعريف متغيرها چنين آمده است» هر صفت، ويژگي يا عنصر كمي و يا كيفي كه در يك تحقيق تغيير پذير باشد، در جريان تحقيق ميتوانند به صورت يك متغير درآيند، به شرط آنكه بر خلاف عوامل ثابت، تغيير كنند يا تغيير پذير باشند». بنابراين مي توان گفت: متغير در زبان جامعه شناسي، هر پديده اي را ميرساند كه مقدار آن در هر مورد خاص تفاوت مي يابد.
متغیر یک مفهوم است که میتواند مشاهده یا اندازه گیری شود. این اندازه گیری ممکن است به صورت کیفی یا کمّی انجام شود. متغیر کمّی به متغیری اطلاق میشود که از نظر کمّیت تغییر میکند و اختلاف مقادیر آن را میتوان با استفاده از عدد ثبت کرد و آنها را میتوان با هم جمع کرد. متغیرهای کمّی، متغیرهایی هستند که انسان توانسته است برای آنها واحد و مبدأ اندازه گیری معین کند، مانند: قد، وزن، سن.
متغیر کیفی، به متغیری اطلاق میشود که اختلاف و تغییرات بین میزان های مختلف آن کیفی است و برای ثبت آن ممکن است از روشهای دیگری غیر از به کار بردن عدد استفاده شود. به عبارت دیگر پژوهشگر، توانایی اندازه گیری متغیر کیفی را ندارد و ویژگی های آن را نمیتواند به وسیلۀ ارقام ریاضی نمایش دهد. برای ثبت مشاهدات یا اندازه گیری هایی که از این متغیر به عمل میآید، از حروف الفبا یا کد استفاده میشود. اینگونه متغیرها را نمیتوان جمع و تفریق کرد و برای آنها مبدأ اندازه گیری نیز وجود ندارد. رنگ مو، رنگ چشم، و جنس متغیرهای کیفی هستند.
2- متغیر گسسته و پیوسته
کار پژوهشگر، جمع آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از متغیرهاست. همانطور که قبلاً ذکر شد، متغیرها به وسیلۀ عدد یا ارزش، مشخص میشوند. ماهیت اعداد و ارزشها بستگی به این دارد که متغیر موردنظر پیوسته است یا گسسته.
متغیر گسسته میتواند اعداد یا ارزشهایی را که مشخص کننده یک وجه مشخص و معین از یک مقیاس هستند، به خود اختصاص دهد. به عنوان مثال، جنس یک متغیر گسسته است: یک شخص یا زن است یا مرد. اختصاص هر نوع ارزش دیگری بین این دو نوع ارزش امکانپذیر نیست. تعداد بازیکنان یک تیم فوتبال نیز یک متغیر گسسته است، زیرا فقط امکان داشتن 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11 بازیکن وجود دارد و نه 5/7 نفر بازیکن.
متغیر پیوسته، متغیری است که بین دو واحد آن هر نقطه یا ارزشی را میتوان انتخاب کرد. در این متغیر درجات مختلف اندازه گیری وجود دارد و دقت وسیلۀ اندازه گیری، تعداد این درجات را تعیین میکند. به عنوان مثال، وزن یک متغیر پیوسته است و میتواند بین صفر تا بینهایت باشد. قد، زمان، طول یا ارتفاع پرش، درصد چاقی بدن، و سطح هموگلوبین خون متغیرهای پیوسته هستند. ناگفته نماند که در عمل تشخیص بین متغیر پیوسته و گسسته به صورت نظری امکانپذیر نیست. دلیل این امر فقدان وسایل اندازه گیری دقیق و مناسب است. در خیلی از متغیرهای پیوسته ما ناگزیریم اعداد را به صورت کلی برای اندازه گیری به کار بریم. بهرۀ هوشی از نظر تئوری یک متغیر پیوسته است. اما در عمل، آزمودنی که برای اندازهگیری هوش به کار برده میشود، به گونهای است که نمره ها را به صورت کلی یا نمره های گسسته نشان میدهد.
3- متغیرهای دو ارزشی و چند ارزشی
متغیرها بر اساس تعداد ارزشها یا عددهایی که به آنها اختصاص داده میشود، به دو دسته تقسیم میشوند:
الف) دوارزشی
ب) چند ارزشی
متغیر دوارزشی به متغیری اطلاق میشود که به آن فقط دو ارزش یا دو عدد نسبت داده میشود، مانند جنس که دارای دو ارزش زن و مرد است و میتوان برای ثبت آنها از اعداد صفر و یک یا اعداد دیگری استفاده کرد. کرلینجر (1986) متغیر دوارزشی را دوبخشی نامیده است و چنین مینویسد: «برخی از این متغیرها، دو بخشی واقعی هستند مانند زن و مرد، مرگ و حیات و شهری و روستایی که حضور یا عدم حضور ویژگی موجب تقسیم بندی آنها میشود و برخی از آنها ممکن است دو بخشی ساختگی باشند».
متغیر چندارزشی متغیری است که بیش از دو عدد یا دوارزش به آن اختصاص داده میشود، مانند سطح تحصیل و هوش که دارای درجات مختلفی هستند و به هر یک از درجات آنها میتوان عدد یا ارزش معینی را اختصاص داد.
متغیر وابسته (dependent variables) نشانگر تاثیر دستکاری یا اعمال متغیر مستقل می باشد. متغیر وابسته در یک تحقیق متغیری است که در اثر دستکاری متغیر مستقل تغییر می کند. برای مثال، اگر تاثیر روش تدریس بر نمرات دانشجویان را در نظر بگیریم، روش تدریس متغیر مستقل است که دستکاری آن موجب تغییر نمرات دانشجویان یعنی متغیر وابسته می شود. بنابراین، تغییرات متغیر وابسته به تغییر در متغیر مستقل بستگی دارد.
2. متغیر مستقل
متغیر مستقل (independent variables) متغیری است که محقق روی آن کنترل دارد. این کنترل ممکن شامل دستکاری متغیرهای موجود (مثل دستکاری روش تدریس موجود) یا ایجاد تغییرات جدید (مثل اتخاذ یک روش تدریس کاملا جدید) باشد. به هر حال محقق انتظار دارد که دستکاری متغیر مستقل روی متغیر وابسته (یا رابطه آن با متغیر وابسته) تاثیر بگذارد و تغییراتی در متغیر وابسته ایجاد کند.
3. متغیر مداخله گر
متغیر مداخله گر (intervening variables) به فرآیندهای انتزاعی اطلاق می شود که مستقیما قابل مشاهده و اندازه گیری نیستند اما با متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق ارتباط دارند. متغیر مداخله گر متغیری است که ممکن است روی نتایج تحقیق یا روی تاثیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته اثر بگذارد، اما محقق نمی تواند آن را مشاهده یا اندازه گیری کند. مثلا در زبان آموزی و تدریس زبان خارجی، معمولا متغیر مداخله گر در ذهن نمونه ها وجود دارد که می تواند شامل فرآیندهای یادگیری زبان باشد که محقق نمی تواند در آنها دخلی داشته باشد. مثلا اگر روش تدریس خاصی متغیر مستقل و تسلط بر قیدها متغیر وابسته باشد، پس فرآیندهای یادگیری زبان نمونه ها یک متغیر مداخله گر است که محقق نمی تواند ببیند یا اندازه گیری کند.
4. متغیر میانجی یا تعدیل کننده
متغیر میانجی (moderator variables) متغیری است که روی رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته از طریق تعدیل تاثیر متغیر مداخله گر اثر می گذارد. برخلاف متغیرهای بیرونی یا مخدوش کننده، محقق متغیرهای میانجی یا تعدیل کننده را اندازه گیری و لحاظ می کند. نمونه معمول و رایج متغیرهای تعدیل کننده شامل سن، جنس، فرهنگ و سایر متغیرهای جمعیت شناختی یا دموگرافیک است که محقق اندازه گیری کرده و در تجزیه و تحلیل خود لحاظ می کند.
5. متغیرهای کنترل
متغیر کنترلی (control variables) متغیری است که به شیوه ای در پژوهش کنترل می شود. یادگیری زبان و تدریس زبان یک فرآیند خیلی پیچیده است. در یک مطالعه امکان لحاظ کردن تک تک متغیرها وجود ندارد. بنابراین، متغیرهایی که بطور خاص در یک مطالعه اندازه گیری نمی شوند، در بین نمونه ها ثابت، خنثی یا توزیع شده نگهداری شده یا حذف می شوند؛ بدینوسیله از تاثیر و سوگیری بر متغیرهای دیگر جلوگیری می شود. متغیری که به این شکل کنترل شود، متغیر کنترلی نامیده می شود.
6. متغیر بیرونی
متغیر بیرونی (extraneous variables) که نام دیگر آن مخدوش کنند است (confounding variables) آن دسته از عواملی است که در محیط پژوهش ممکن است روی متغیر یا متغیرهای وابسته مطالعه تاثیر داشته باشند، اما قابل کنترل نباشند. متغیر بیرونی یا مخدوش کننده برای نتیجه تحقیق خطرناک است. ممکن است به روایی و پایایی نتایج صدمه بزند، چه روی متغیر مستقل یا متغیر وابسته تاثیر بگذارد یا روی متغیرهای تعدیل کننده.
متغیرهای بیرونی را نمی توان کنترل کرد، اما بایستی به نوعی در مطالعه لحاظ شده و در تفسیر نتایج در نظر گرفته شوند. معمولا برای کنترل متغیرهای مخدوش کننده در یک مطالعه، محققان سعی می کنند طوری نمونه گیری کنند که سطح متغیرهای مخدوش کننده در گروه های مطالعه یکسان باشد و یا نمونه های دارای متغیر مخدوش کننده را از مطالعه کنار می گذارند.
راههای ارتباطی با موسسه اشراق :
شماره تماس : 09149724933
ایمیل: isi.eshragh@gmail.com